مولايمان امام جعفر صادق عليه السلام فرمودند: «إذا مات المؤمن الفقيه ثلم في الإسلام ثلمة لا يسدها شيء؛ هرگاه عالم دين شناسى از دنيا برود آسيب جبران ناپذيرى به اسلام وارد مى شود.» از ولادت تا وفات: آيـت الله سيد محمد رضا شيرازى قدس سره در سال 1379 هجرى قمرى در شهر مقدس كربلاء در بيت مرجعيت در خانواده اى أهل علم، زهد و تقوى ديده به جهان گشود. او فرزند ارشد آيت الله العظمى سيد محمد شيرازى (1347هـ ـ 1422هـ) معروف به مجدد ثانى و صاحب موسوعة صد و ده جلدى "الفقه"، و اولين نوه آيت الله العظمى سيد ميرزا مهدى شيرازى (وفات 1380) است. تحصيلِ علوم دينى را از همان دوران كودكى با وارد شدن به مدرسه حفّاظ كربلاء آغاز كرد. در سن 10 سالگى به دست پدر بزرگوارشان ملبس به لباس روحانيت شد. با وارد شدن به حوزه علميه كربلا مقدمات علوم دينى و سطوح اوليه حوزه را نزد اساتيد معروف آن حوزه فرا گرفت تا اينكه بر اثر فشارهاى حكومت بعث عراق بر پدر بزرگوارش مجبور به ترک عراق شده و به همراه پدر ابتدا به سوريه و از آنجا به كشور كويت هجرت نمودند. اين هجرت اجبارى وقفه اى در تحصيلاتش ايجاد نكرد و ايشان را از كسب علم و دانش دلسرد ننمود. با وارد شدن به كشور كويت، تحصيلات حوزوى خود را از سر گرفت و نزد اساتيدى چون پدر و عموى بزرگوارش آيت الله العظمى سيد صادق شيرازى دام ظله ادامه تحصيل داد. در كشور كويت سطوح حوزه (رسائل و مكاسب) را طى مى نمود تا اينكه در سال 1399 هجرى قمرى در سن بيست سالگى به همراه پدر وارد ايران شد. پس از إقامت در شهر مقدس قم به حوزه علميه آن شهر ملحق شد و بحوث عاليه حوزوى خود را در آن حوزه طى نموده وارد بحث خارج شد و از اساتيد بزرگي همچون پدر بزرگوارش و عموى عظيم الشأنش و ديگر آيات عظام كسب فيض نمود. مرحوم آيت الله سيد رضا شيرازى قدس سره تنها يک طلبه با سواد و صاحب علم و فيضلت نبود بلكه علاوه بر اين استادى توانا و دلسوز بود كه ديگر طلبه ها از محضر ايشان كسب فيض مى كردند. ايشان در كويت به صورت مستمر براى عموم مؤمنين سخنرانى دينى و علمى داشت. در شهر قم نيز به تدريس سطوح عاليه علوم دينى مى پرداخت. در سال 1407 هجرى قمرى ايشان با نوشتن كتاب «الترتب» اجازه اجتهاد از برخى بزرگان كسب نمود. از آن پس به تدريس مباحث مختلف علوم دينى چون فقه، اصول، تفسير، رجال و غيره مشغول شد، أما پس از مدتى بعلت بعضى مشكلات پيش آمده مجبور به بازگشت به كويت شد و چند سالى در آنجا إقامت نمود. ايشان با اخلاق عاليه و قدرت علمى خود، تحول عظيمى در رشد فكرى و اجتماعى مردم، بخصوص جوانان و مردم كشورهاى منطقه، ايجاد نمود. سرانجام در سال 1422 هجرى براى بار دوم به ايران رفت و مورد استقبال گرم پدر، عمو، بستگان و دوستداران قرار گرفت و تا پايان عمر در شهر مقدس قم در جوار حرم منور كريمه أهل بيت عليهم السلام حضرت فاطمه معصومه عليها السلام إقامت گزيد. ايشان از همان لحظه بازگشت و تا پايان عمر شريفش مشغول به تدريس درس خارج و اصول بود. و در كنار آن بحث هاى فقهى، رجالى، تفسير و اخلاق نيز تدريس مى كرد. تا اين كه چند روز پس از پايان دوره تحصيل و آغاز تعطيلات تابستانى در سحر گاه 26 جمادى الأول 1429 ديده از جهان فرو بست. آثار و دست نوشته ها: آثار و تأليفات بسيارى از آن فقيد فرزانه به يادگار مانده است كه به ذكر تعدادى از آنها اكتفا مى كنيم. از جمله كتاب هايى كه به رشته تحرير درآورده مى توان از كتب زير نام برد: 1. الترتب 2. كيف نفهم القرآن 3. التدبر في القرآن (3 مجلدات) 4. أبحاث أصوليه (4 جلد) 5. ومضات (بحوث عقائدية وأخلاقية) 6. سلسلة مهدوية 7. سلسلة الرسول والعترة عليهم السلام (16 مجلدات) 8. تعليقات عى مباني منهاج الصالحين (3 مجلدات) 9. الرسول الأعظم صلى الله عليه وآله رائد الحضارة الإنسانية 10. رسالة في الإجتهاد والإحتياط والتقليد 11. المباحث الرجالية 12. رسالة في أحكام النظر 13. رسالة في قاعدة التسامح 14. رسالة في الشهادة الثالثه 15. الشعائر الحسينية 16. البرائة من أعداء الله 17. خطبة الجمعة سخنرانى ها و جلسات: فقيه أهل بيت آيت الله سيد محمد رضا شيرازى قدس سره در هر فرصتى براى نشر و تبليغ مذهب أهل بيت عليهم السلام استفاده مى نمود، و همواره سخنان و جلساتش تأثير گذار بود و شنوندگان و پويندگانى در تمام رده هاى سنى داشت. براى طرح مسايل دينى از شيوه خاص استفاده مى كرد. بسيار آرام و با جديّت مطالب را بيان مى كرد، و براى هر ادعايش سند، مدرک و دليل محكمى از قرآن كريم و احاديث معصومين عليهم السلام مى آورد و براى فهم بيشتر مطلب آن را در قالب داستان و يا حادثه تاريخى مى گذاشت و براى شنونده روايت مى نمود. با ظاهر شدن شبكه هاى ماهواره اى در عرصه ارتباطات و پيوستن شبكه هاى شيعى به اين جلگه، چهره آن فقيه فرزانه در جهان ارتباطات امروزى رنگ ديگرى به خود گرفت، و تبديل به يک چهره دينى جهانى شد. سخنرانى هايش به خصوص دروس هفتگى اخلاق آن فقيه فقيد كه از شبكه هاى شيعى چون الانوار و الزهراء پخش مى شود بينندگان بسيارى در تمام رده هاى سنى و همچنين از اديان و مذاهب مختلف، حتى مخالفين، به خود جلب كرد. از جمله موضوعاتى كه در اين سخنرانى هفتگى كه چندين سال مرتب ادامه داشت مى توان از موارد زير نام برد: 1. سلسلة النبي صلى الله عليه وآله (در زمينه سيره پيامبر صلى الله عليه وآله) 2. سلسلة الأئمة عليهم السلام (در زمينه سيره أئمه معصومين عليهم السلام) 3. عبقات المهدوية (در زمينه امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشريف) 4. نحو بناء الأسرة (در زمينه ازدواج و ايجاد بنيان محكم خانواده) 5. في رحاب الحج (در مورد شعيره حج) 6. سلسلة عالم الآخرة (در زمينه سير در عالم آخرت از حالت احتضار، برزخ تا روز قيامت) علاوه بر اين ايشان اهتمام ويژه اى به امور عراق و عتبات مقدسه داشت. سخنرانى هاى بسيارى در مورد تخريب عتبات مقدسه كه مهمترين آنها تخريب حرم عسكريين عليهما السلام در شهر سامرا دارد كه آخرين سخنرانى ايشان در اين مورد به نام «سامراء الجرح النازف» بسيار مورد توجه مردم مسلمان به ويژه شيعيان و مردم عراق قرار گرفت، در اين سخنرانى تهمت هاى بسيارى كه دشمنان دين به پيروان مذهب أهل بيت عليهم السلام زده بودند را رد كرد و از مسلمانان جهان و مقامات عراقى خواست تا هر چه زودتر تمهيدات باز سازى حرم عسكريين عليهما السلام را فراهم كنند. از سوى ديگر همواره شيعيان را براى تجديد بناى قبرستان بقيع نيز تشويق مى كرد و از هر وسيله براى تحت فشار قرار دادن جهات مربوطه براى باز سازى آن استفاده مى كرد. علاوه بر اين جلسات درس ايشان نيز مرتب ضبط و در اختيار طلاب، محصلين و علاقه مندان تحصيل علوم دين قرار مى گرفت. خصوصيات فردي: در خصوص رفتار و خصوصيات فردى ايشان مى توان گفت كه او يک الگوى زنده از كمالات اخلاقى بود. او معلم و مربى اخلاق است، كمتر كسى بود كه مدت كوتاهى با ايشان نشست و برخاست نكند و تحت تأثير اخلاق و روحيات ايشان قرار نگيرد، در اين جا به ذكر چند نمودنه از خصوصيات اخلاقى ايشان مى پردازيم: عبادت و بندگى خداى متعال: ايشان عبادت و بندگى خدا را اولين و محكم ترين پايه هاى ايمان مى دانست. أهل ذكر، دعا و تحجد بود. هزگر نماز شبش ترک نمى شد. كاملا بى ريا و بدون تظاهر به تقدس، بندگى خدا را به جا مى آورد و به عبادت و راز و نياز با خداى خويش مى پرداخت. ميلى به دنيا و تجملات آن نداشت، و همه چيز را در بندگى خداى متعال و اطاعت از أهل بيت عليهم السلام خلاصه كرده بود. اخلاق والا: صفتى كه به خاطرش مورد علاقه كوچک و بزرگ، دوست و دشمن واقع شد. بى شک به همه احترام مى گذاشت و نهايت ادب را در مورد همه به جا مى آورد، هرگز بر ديگران پيشى نمى گرفت مگر با اجازه آنها، همواره سعى مى كرد بارى از دوش ديگران بردارد تا ديگران آنقدر راحت باشند كه زحمت كنار زدن پرده را هم متحمل نشوند. از كسانى كه برايش كار مى كردند همواره قدردانى مى كرد، و هرگز وانمود نمى كرد كه مقام و مرتبه ايشان از آنها بالاتر است. صبر و تحمل: صبر و تحمل بسيارى داشت، در هر شرايطى و با روبرو شدن با هر مشكلى هرگز خم به ابرو نمى آورد. در تنگنا ترين شرايط زندگى همواره لبخند مى زد، و باعث آرامش اطرافيان مى شد. اگر كسى از روى جهل و نادانى به او شماتتى مى كرد، و يا با تندى برخورد مى كرد، هرگز عصبانى نمى شد و خيلى آرام و در حالى كه لبخندى بر روى لبانش نقش بسته او را نصيحت مى كرد. و در صورت توان به او نيز كمک مى كرد تا گره اى از مشكلاتش باز كند. وقت شناس و پى گير امور: در مسايل علمى بسيار دقيق و پيگير بود، در محافل علمى هنگامى كه سؤالى مطرح مى شد با دقت بسيار بر روى مسئله آنقدر تحقيق مى كرد تا جوابى براى آن بدست آورد. گاهى اوقات چند روز و گاهى چند هفته طول مى كشيد تا جواب يک سؤال را پيدا كند، ولى هرگز سؤال را بى پاسخ نمى گذاشت. بارها شده كه به فرد سؤال كننده پس از چند روز و شايد چند هفته جواب سؤال را داده باشد، در حالى كه آن فرد، سؤالى را كه پرسيده بود اصلا فراموش كرده است. وقت شناسى نيز از ديگر خصوصيات فرديش بود طورى كه شاگردانش مى دانستند اگر دو الى سه دقيقه از شروع درس بگذرد و ايشان نيايند يعنى آن روز درس تعطيل است، و براى ايشان كار واجبى پيش آمده و از حضور در كلاس معذورند. مواردى كه فوق ذكر شده گوشه هايى است از خصوصيات اخلاقى آن فقيه فقيد، و حقيقت چيزى بالاتر از آنچه ذكر شده است. آخرين دست نوشت، و وصيت ايشان: يک روز پيش از درگذشت ايشان يعنى 25 جمادى الأول 1429 هجرى قمرى يكى از جوانان كه تازه كتاب آسمانى، قرآن كريم، را تهيه كرده بود خدمت ايشان مى رسد و از ايشان تقاضا مى كند كه در گوشه از جلد كتاب كلام خدا مطلبى بنويسند و ايشان اين حديث شريف از رسول خدا صلى الله عليه وآله مرقوم مى فرمايند: بسم الله الرحمن الرحيم (اني تارك فيكم الثقلين كتاب الله وعترتي ما إن تمسكتم بهما لن تضلوا) حديث شريف و در پايان آن امضا مى كنند. أما در مورد وصيت نامه ايشان كه در جيب لباس شان يافت شد شامل چهار بند كوچک است: 1. قضاء جميع صلواتي و صيامي. 2. سماع أشرطتي وحذف ما ينبغي حذفه شرعا. 3. إبراء العم حفظه الله ما بذمتي ـ إن كان تجاهه أو تجاه الحقوق الشرعية 4. المعذرة من جميع من أحاط بي إن كنت قصرت في شيء من حقوقهم و آخرين جمله اى كه نگاشت اين بود: اللهم اغفر لي بمحمد وآله الطاهرين